معنی آبخیز – فرهنگ معین و عمید

معنی آبخیز در فرهنگ عمید

۱. (کشاورزی) زمین پرآب؛ زمینی که هر جای آن را بکنند آب بیرون آید.

۲. [قدیمی] طوفان دریایی.

۳. [قدیمی، مجاز] پیشامد وحشتناک: اندر این آبخیز، نوح تویی / واندر این دامگه فتوح تویی (اوحدی: ۴۷۹).

۴. (اسم) [قدیمی] موج.

۵. (اسم مصدر) [قدیمی] طغیان آب.

معنی آبخیز در فرهنگ معین

(اِمر.) ۱ – زمین پر آب . ۲ – مد؛ مق جزر. ۳ – موج . ۴ – طوفان .

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها