معنی آبزن در فرهنگ عمید
ظرف بزرگ فلزی، چینی یا سفالی که در آن بدن خود را شستوشو دهند؛ حوض کوچک؛ وان؛ آبشنگ؛ آبسنگ: همی خون دام و دد و مرد و زن / بریزد کند در یکی آبزن ـ مگر کاو سر و تن بشوید به خون / شود فال اخترشناسان نگون (فردوسی: ۱/۷۷).
معنی آبزن در فرهنگ معین
(زَ) ۱ – ( اِ.) تشتی از سفال یا فلز که در آن آب گرم و دارو می ریختند و بیمار را در آن می گذاشتند. ۲ – وان . ۳ – (اِفا.) آرام دهنده ، تسکین دهنده ، شخصی که مردم را به زبان خوش تسلی دهد.