مصفحه نخستفرهنگ و هنرمعنی کلماتمعنی آبلوج – فرهنگ معین و عمیدمعنی کلماتمعنی آبلوج – فرهنگ معین و عمیدمدیریت10 ماه قبل10 ماه قبلبدون دیدگاهفهرست مطالب Toggleمعنی آبلوج در فرهنگ عمیدمعنی آبلوج در فرهنگ معینمعنی آبلوج در فرهنگ عمید ۱. شکر؛ قند سفید: تا آبلوج همچو تبرزد نشد به طعم / تا چون نبات نیست به پیش نظر شکر (پوربهای جامی: لغتنامه: آبلوج). ۲. نبات.معنی آبلوج در فرهنگ معین ( اِ) [ معر. ] (اِ.) قند سفید، شکر سفید.اشتراک گذارینوشته قبلانواع پرده بکارت (هایمن) همراه با عکسآیتم بعدیبیمارستان و زایشگاه مریم کرجRelated Posts معنی آبجی – فرهنگ معین و عمید معنی آثم – فرهنگ معین و عمید معنی آبله – فرهنگ معین و عمید معنی آب تنی – فرهنگ معین و عمید معنی آچمز – فرهنگ معین و عمید معنی آبشخور – فرهنگ معین و عمیددیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * تصویر امنیتی *تصویر امنیتی را وارد کنید: