معنی آبکند در فرهنگ عمید
۱. (زمینشناسی) زمینی که آب آن را کنده، گود و ناهموار کرده باشد.
۲. آبگیر؛ تالاب: هرکه باشد تشنه و چشمه نیابد هیچجای / بیگمان راضی بیاید گر بیابد آبکند (شهید بلخی: شاعران بیدیوان: ۳۰).
۳. [قدیمی] آبانبار.
معنی آبکند در فرهنگ معین
(کَ) (اِمر.) ۱ – آبگیر. ۲ – گودال .