معنی آذین در فرهنگ عمید
۱. زیب؛ زیور؛ زینت: ببستند آذین به شهر اندرون / پر از خنده لبها و دل پر ز خون (فردوسی: ۶/۱۰).
۲. [قدیمی] آیین؛ رسم؛ قاعده؛ قانون: نوشتند بر سان و آذین چین / سوی شاه با صدهزار آفرین (فردوسی: لغتنامه: آذین).
۳. [قدیمی] غرفه و نشیمنگاههای آراسته و مزین در جشنها.
معنی آذین در فرهنگ معین
( اِ.) ۱ – زیب ، زینت ، آرایش . ۲ – رسم ، قاعده ، قانون .